Sunday, August 23, 2009

بحث کنیم

رسیدم به پستی که قولش را داده بودم. ان هم بعد از کلی کلنجار با خودم. و سر اخر تصمیم گرفتن که به جای جواب دادن به هر نوع سوالی به طریقه سقراطی بحثی را مطرح کنم و هم مورد سوال قرار بگیرم وجواب بدهم و هم بپرسم و جواب بشنوم
در این پست ، از یکی از دوستان این کامنت( حالا فهمیدی کی راست می گه کی دروغ!؟ انوقت می خوای چه کار کنی؟) را دریافت کردم. که یک سوال ساده بود. خواندن یک سوال ساده که نویسنده اش را نمی شناسی در نوع خود بسیار جالب است. چون امکان هیچ پیش داوری را نداری و در نتیجه می توانی سوال را هرجور – چند جور بخوانی و برایش دنبال جواب بگردی
عزیزanonym!
جالب بود که سوالت چند وقت بودکه توی خره خره خودم گیر کرده بود و نمی توانستم بیانش کنم و شاید برای همین بحث تاریخ خوانی را پیش کشیدم.
می شد این طور سوالت را تعبیر کرد: که درست/غلط وجود دارد وعده ای به آن اگاه تر از دیگرانند. اما چون این عده کمند ، جامعه عمل پوشاندن به آن ناممکن است (چون به قول تو همه به جمع بندی نرسیده اند) پس "درست ایده ال" را می گذاریم کنار و" غلط امکان پذیر" را می پذیریم تا وقتی که همه به آگاهی برسند
می شد این طور تعبیرش کرد که: که درست / غلط اصلا وجود ندارد. و" درست" همان چیزی است که برای اکثریت مردم قابل درک و توجیه است . از پیش تعیین شده نیست . نزد فرد یا افراد خاصی نیست. درست همان چیزی است که برای عقل جمعی مردم در یک زمان و مکان خاص قابل پذیرش است
اینجا می خواهم پستم را نیمه کاره بگذارم و جواب بگیرم. از هر کسی که این پست را می خواند. اما این بحث را ادامه می دهم. قبلش توجه دوستان را جلب می کنم به اینکه صرفنظر اینکه درست/غلط چیست همه ما باید همواره به دنبال این باشیم که سوال ها و تضاد های دورنیمان را پیدا کنیم و به جای فرار کردن برایش جواب پیدا کنیم: اگر این تضاد ها ( سایه روشن ها) را در مقیاس کوچک حودمان ببینیم وقتی در مقیاس
بزرگ جامعه با ان روبرو شدیم وحشت نمی کنیم . به سادگی قضاوت نمی کنیم .
یک چیز دیگر ...سعی کنید تا موضوع را هم به صورت مجرد و هم به صورت واقعی و منطبق بر شرایطی که در آن هستیم ببینید.

8 comments:

  1. من هم مثل شما به این موضوعات زیاد فکر کردم، خیلی دوست داشتم به یه مدلی برسم که بشه باهاش تمام مسائل سیاسی رو تحلیل کرد ولی دیدم این موضوع خیلی پیچیده است. شاید بشه اون رو در یه حالت خاص حل کرد و لی در حالت کلی بعید می دونم. در هر حال فکر می کنم تو جوامعی که پایه های اصلی سیاسی اش رو اشخاص تشکیل می دهند و نه جریان های واقعی و شفاف فکری برای تحلیل درست و گرفتن یه تصمیم مناسب (و نه تصمیم سازی) شناخت 3 تا موضوع یعنی زمین بازی، قواعد بازی و بازیگر مهمه. سوال شما رو در مورد وجود نداشتن درست/غلط با توجه به قواعد بازی می شه جواب داد تا اونجایی که بازی گرها قواعد بازی رو رعایت کنند همه چیز درسته (البته من تعصبی روی قواعد بازی ندارم اگر بازی گری یکی از قواعد بازی رو نادیده گرفت بقیه هم حق دارند اونو نادیده بگیرند و خودبه خود این منجر می شه که همه در یه نقطه ای به تعادل برسند). خوندن تاریخ اونم بدون غرض هم برای شناخت بازی گرها راه گشاست و هم زمین بازی. اما برگردیم به این سوال که "خوب حالا فهمیدی چی به چیه اون وقت چه کار می خوای بکنی؟"، این بستگی داره کجای این زمین بازی باشی؟ بازی گری? تماشاچی هستی؟ داوری؟ و ... . این و تا اینجا داشته باشین تا بعد با یه مثال عینی تر (یعنی انتخابات) این موضوع رو بیشتر توضیح بدم

    ReplyDelete
  2. پس "درست ایده ال" را می گذاریم کنار و" غلط امکان پذیر" را می پذیریم تا وقتی که همه به آگاهی برسند
    .
    .
    خیلی بی جا میکنیم که همچین کاری میکنیم
    .
    شما یه لینک به مرجع بحثتون بدید بد نیست . یعنی لازمه

    ReplyDelete
  3. مرجع نداره. مرجعش خودمم. و نتیجه گیری هم نیست. بحثه. یعنی بررسی حالت های مختلف یک امر. ممکنه هرکسی یه جور تعبیر کنه و راه حل خودشو ارائه بده. مثلا تو که می گی خیلی بیجا می کنیم چه راه حلی می دی؟ کی باید تشخیص بده که چی کار باید کرد؟ کیو باید انداخت جلو؟ می دونی الان خیلی از کسانی هم که غر می زنن که وضعیت بده، از کل ماجرا فقط همینو می دونن که وضعیت بده ولی نمی دونن وضعیت خوب چیه و یا چه جوری باید بهش رسید

    ReplyDelete
  4. منظورم همون پست قبلی بود
    .
    من نظرم اینه که این پیش فرضی که گرفتی رو باید حتما عوض کنیم
    یعنی کاملا بر عکس .
    .
    یعنی غلط امکان پذیر را در چاه خلا استفراغ میکنیم و درست ایده آل را می پذیریم تا همه را به آگاهی برسانیم
    نه اینکه منتظر معجزه باشیم تا همه به آگاهی برسند
    .
    این احمقانه است و سلب مسئولیت اجتماعی به حساب می آد
    حالا بزار احمقها ما رو مسخره کنند و ایده آلیست تصورمون کنن

    ReplyDelete
  5. کسی شک نداره که باید یه کاری انجام داد ولی مهم اینه که "چه کاری؟" در پست قبلی گفتم بستگی داره کجای این بازی باشیم؟ 3 راه کار زیر و پیشنهاد می کنم:
    1.بزاری بری یه جایی که سیاست رو زندگی مردم اینقدر سایه نیانداخته باشد (بزار مردم ... در جهل و فلاکت بمونند چون خلایق هر چه لایق و مهمتر اینکه مسولیت اجتماعی ما در عصر اطلاعات به مراتب کمتر از گذشته است و امروز حداقل همه نه تنها سواد خوندن و نوشتن دارند حتی همه برا خودشون یه پایه تئورسین و سیاستمدارن )
    2. بمونی با "جان" و دل مبارزه کنی با قواعد احمقانه ی بازی های سیاسی در ایران، که زندگی خودت و اطرافیانت و فدا کردی به خاطر یه مشت .... (که من مخالفم، چون همانطور که خودتم گفتی ما رسالت مهم تری داریم مثلاً "ساختن لونه برای مردم")
    3. سعی کنی یه ساختاری به وجود بیاری که مهم نباشه یه آدم ابله رئیس جمهور می شه یا یه خائن وطن فروش. (این کاره سختیه اونم تو ایران چون احتمالن ما همیشه یه چیز برای از دست دادن داریم که بقیه ام به اون طمع دارن مثل "نفت، موقعیت جغرافیایی خوب و ..." و خوب هر طوری بشه نمی زارن)
    اگه عمری بود مورد 3 و بیشتر توضیح می دم

    ReplyDelete
  6. ممنون. اگر امکان داشت حتما این پست رو جا به جا می کردم. به این معنی که کامنت شما رو می ذاشتم توی پست ( البته با حفظ حقوق مولف) و پست خودمو می ذاشتم تو قسمت کامنت. توی پست بعدی نه توی پست بعدیش، قسمت سه رو ادامه می دیم.
    :D

    ReplyDelete
  7. بازی درست و غلط
    به نظر من یک واقعیت هست و هزاران فرضیه
    ما آدمهای فرضیه هستیم
    دررون فرضیات غوطه می خوریم و بیرون نمیایم
    گاهی فک می کنم آدمها لذت می برن از فرضیات و گاه بی خیال واقعیت می شن
    کی میره پی واقعیت؟ واقعیت اصلا به چه دردی می خوره؟
    .
    .
    چون ندیدن حقیقت ره افسانه زدند

    ReplyDelete
  8. بیبین وقت همو نگیریم

    دو تا انتخاب داریم
    اول : یه فاشیسم مذهبی
    دوم : این حرکت بورژوازی لیبرال
    .
    من این دومی رو ترجیح میدم
    حالا وضع عوض شد میرم دنبال مطلوب اعلی ام
    ده سال دیگه
    صد سال دیگه
    فرقی نمیکنه هرکی بیاد کف خیابون مال مصطفی موسویه

    ReplyDelete