Sunday, April 25, 2010
Thursday, April 1, 2010
هدیه
آخر فکر من را نمی کنید؟
یک بار هم که شده
دلتان به رحم بیاید
چه کسی این کار را می کند آخر
چه کسی عشق را این طور داغ داغ
می پیچد در لفاف
می گذارد در صندوق پستی
بی هیچ زنهاری
وآنوقت من
با چشم های گود افتاده از بی خوابی
و موهای وز زده
و شانه های افتاده
ساعت دوازده و سی دقیقه ظهر
عشق را از بسته پستی شما بیرون کشیدم
حالا به همه چیزهایی که دارم و ندارم
یک جفت دست سوخته را هم
اضافه کنید
یک بار هم که شده
دلتان به رحم بیاید
چه کسی این کار را می کند آخر
چه کسی عشق را این طور داغ داغ
می پیچد در لفاف
می گذارد در صندوق پستی
بی هیچ زنهاری
وآنوقت من
با چشم های گود افتاده از بی خوابی
و موهای وز زده
و شانه های افتاده
ساعت دوازده و سی دقیقه ظهر
عشق را از بسته پستی شما بیرون کشیدم
حالا به همه چیزهایی که دارم و ندارم
یک جفت دست سوخته را هم
اضافه کنید
Subscribe to:
Posts (Atom)