Tuesday, September 8, 2009

why did summer go so quickly...?

اول - دیروز دیدمش. خندید: بعد از دو هفته. گاری قرمز و گیتارش را اورد تا ببینم. ممنون از همه دعاها و ارزوهای خوبتان. هرچند که راه طولانی است ولی درد کمتر شده و امید بیشتر. امید به روز سلامتی کاملش
دوم- پیشنهاد امروزم این آهنگ است. پیش درآمدی برای پاییز
سوم- فردا دانشگاه شروع میشه. من حواسم اصلا نیست. باید حواس پخش و پلامو جمع کنم. چه کار سختی

3 comments:

  1. سلام
    خیلی خوشحال شدم که حالش بهتره با اینکه نمی دونم اصلا کیه و چه بیماریی داره ولی خوشجالم....
    مرسی سایه روشن که برام دعا کردی .... منم مشکلم حل شد و خیالم راحت ... مرسی از دعاهات

    ReplyDelete
  2. salam saye roshane aziz. man hamash dar haale doa kardan hastam, az khoda mikham ke ye baare dige mesle saale ghabl in moghe'ha ke dore ham budim, baazam ba ham baashim...motmaenam inghadr khoda mehrabune ke hatman in etefagh miofte... doa mikonam termetam be khubi begzare... bara man doa kon...

    ReplyDelete
  3. همه واسه سمیرا دعا کردیم...دعا کردن کسب و کار ما شده این روزها

    ReplyDelete