Sunday, November 1, 2009

تو

درجه ای از غم که تجربه اش نکرده ای تا به حال
درجه ای از فشردگی قلب
داغی خون
درجه ای از غم که بی گریه می آید
بی صدا می آید
در سکوت می کشد
تنها می کشد
در غربت می آید
آشنا می آید

یارت می شود
می ماند
خود "تو" می شود

5 comments:

  1. کامنت یکی از رفقا تو پست آخرمکه خیلی به دلم نشست این بود




    به قول حسین نوروزی: در هیچ نوشته ای "تو" نشو؛ "تو"ی تمام نوشته های خوب یعنی کسی که رفته است

    ReplyDelete
  2. you are not alone.

    ReplyDelete
  3. به تو میگن آدم بی تجربه

    از این دست نوشته ها خوشم نمیاد من

    از اینا که بوی گند چوس ناله داره

    ReplyDelete
  4. اف برات گذاشتم اینجام می نویسم که همه بدونن! اینجوری که تو می گی نصف شعرهای حافظو و سعدی و فروغ فرخزاد و غیره چس ناله حساب می شه! مرده شور طبع بی لطافتو ببرن

    ReplyDelete
  5. مسنجر قطع بود تو ایران
    میل هم باز نمیشد بعد 13 ابان

    الان دیدم اینو بایستی که

    معذبم از این همه رودربایستی که تو داری

    ReplyDelete