Monday, July 6, 2009

گاو خونی

آخه کجا داریم می ریم؟ باتلاق که دیدن نداره.
گفت: چطور دیدن نداره، پسرم؟ همه زندگی ما تو این باتلاقه. هست و نیست ما، دار و ندار ما، ریخته این تو. همه آب هایی که به تن ما مالیده رفته این تو. اون وقت تو می گی بر گردیم؟
گفتم: خب، حالا خود ما هم داریم می ریم این تو- شما هم همینو می خواهید؟

No comments:

Post a Comment